بدون عنوان
بدون عنوان
خدایا حواسم به همه هست جز تو پس حق داری حواست به همه باشد جز من
نویسنده :
pj
10:36
بدون عنوان
خدایا صدایت میکنم چون در این دنیا دیگر صدا به صدا یی نمی رسه اما تو گفتی که شنوایی
نویسنده :
pj
10:20
عکس امیر
خاطرات مسافرت. عید 92 اولین مسافرت عید پسرم.
ما 29 اسفند راه افتادیم رفتیم تهران تا از اونجا بریم کاشان و همدان. . خیلی خوش گذشت . چون تو مثل پسرای اقا تو صندلی عقب ماشین خوابیده بودی. بعد کاشان مریض شدی تبت اصلا پایین نمیومد هم تو اذیت شده بودی هم من و بابا جون به هر حال خیلی خوب بو . ما 4 عید رسیدیم مشهد . . خیلی سفر خوبی بود . تازه قراره 15 اردیبهشت راه بیافتیم بریم تهران چون 16 وقت دکتر داری عشقم . ...
نویسنده :
pj
19:31
خدا دوست داره عشق مامان
چند وقت پیش مامانی عمه جون بهم گفت خدا امیر حسین و بهمون داده تا ما بیشتر صداش کنیم. نمیدونم شایدم همنطوریه. خیلی ها بهم میگن اگه ما جای تو بودیم دق میکردیم.ولی خوبه که تو صبوری به خودم میگم که خوبه اونا تو ظاهر فکر میکنن صبورم ولی نمی دونن که دارم از تو ترک میخورم ودارم کمکم میشکنم من اگه باباتو نداشتم . تا حالا صد دفعه دق می کردم قدر بابا جون مهربون و دوست داشتنیت رو بدون
نویسنده :
pj
19:25
درد ودل باپسرم
امیر گلم الان که تو دقیقا 1سال و 11 ماهته این وبلاگ رو برات ساختم البته خاله افسانه بهم گفت درست کن منم درست کردم واست. خیلی دلم گرفته . از اینکه تو دچار فلج مغزی هستی. کار هر روزم شده اشک ریختن واست . خیلی وقتها موقع خواب ارزو کردم که چی میشه شب بخوابم صبح بلند شم ببینم تو سالمی و همه چی کابوسی بیش نبوده ولی نمیشه . وقتی بچه های سالم رو می بینم مثل شقایق و یا بقیه خیلی دلم میسوزه . جوری که با کوچکترین حرفی که بهم میزنن زود میشکنم. . میدونم باید شکر کنم واسه همه چیزایی که خدا بهم داده. خیلی از خدا تشکر میکنم که تورو بهمون داده چون با اومدن تو تو زندگیمون ما به خیلی چیزا رسیدیم. من و بابا خیلی ناراحتیم که تو مریضی نه اینکه فقط م...
نویسنده :
pj
18:58
بدون عنوان
خدایا خیلی ها دلم رو شکستند. دیگر تحمل ندارم.................... شب بیا باهم بریم سراغشون من نشونت میدم تو ببخششون.  ...
نویسنده :
pj
18:32